جدول جو
جدول جو

معنی گندم مایه - جستجوی لغت در جدول جو

گندم مایه
(گَ دُ یَ / یِ)
کبیده بر وزن کلیچه یعنی آردی را گویند که گندم آن را بریان کرده باشند. (قراح فرهنگ صراح)
لغت نامه دهخدا
گندم مایه
آردی که گندم آنرا بریان کرده باشند کبیده
تصویری از گندم مایه
تصویر گندم مایه
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اندک مایه
تصویر اندک مایه
اندک، کم، کم مایه، کم بضاعت، اندکی، کمی
فرهنگ فارسی عمید
(اَ دَ یَ / یِ)
کم مایه. کم بضاعت.
لغت نامه دهخدا
(گَ دُ نُ / نِ / نَ)
ریا. دورویی. ریاکاری:
تو را بس باد از این گندم نمایی
مرا زین دعوی سنگ آسیایی.
نظامی.
جوفروش است آن نگار سنگدل
با من او گندم نمایی میکند.
سعدی (طیبات).
رجوع به گندم نما شود
لغت نامه دهخدا
(گَ دَ / دِ یَ / یِ)
بیضۀ تباه شده. (آنندراج). تخم مرغ کهنۀ گندیده. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(گَ دُ یَ / یِ خُ)
زمینی که گندمهای درشت دهد. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از اندک مایه
تصویر اندک مایه
کم مایه، کم مایه کم بضاعت، نادان بی سواد، اندکی کمی: (یک چشم اندک مایه شکسته داشتی)
فرهنگ لغت هوشیار
گیاهی است از تیره ترشکها که دارای برگهای متناوب مثلثی شکل است. گلهایش دارای آرایش خوشه یی و میوه اش فندقه است. دانه این گیاه حاوی مقادیر زیادی اندوخته نشاسته یی است. از این رو دانه های آنرا مانند گندم آرد کرده بکار میبرند و همچنین از دانه های آن جهت تغذیه دامها استفاده میکنند. توضیح باید توجه داشت که گندم معمولی از تیره غلات است و جزو تک لپه ییها است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گنده خایه
تصویر گنده خایه
تخم مرغ فاسد بیضه تباه شده
فرهنگ لغت هوشیار
تظاهر بدانچه ندارند، ریا کاری دورویی: ترا بس باد از این گندم نمایی مرا زین دعوی سنگ آسیایی. (نظامی)
فرهنگ لغت هوشیار
بی بضاعت، فقیر، کم سرمایه، بی سواد، بی مایه، عامی، کم سواد
فرهنگ واژه مترادف متضاد